امروز دوم تیر تولد نویسنده ی توانای ایرانی , صمد بهرنگی است. خیلی وقت است که کتابهایش در کتابخانه ام است و ورق نخورده. به یاد دارم خیلی سال پیش , حدودا زمانی که 9 یا 10 ساله بودم , روزی از پدرم خواستم تا برایم کتاب بخرد ( من همیشه کتاب دوست داشتم ) او هم با علاقه ی بسیار دستم را گرفت و من را به مغازه ی کتابفروشی دوستش برد و 3 جلد کتاب برایم خرید! حدس بزنید چه کتابهایی؟! مجموعه داستانهای صمد بهرنگی , ماهی سیاه کوچولو و نامه های صمد بهرنگی!

اولش این کتابها را دوست نداشتم; نه عکسی داشت و نه داستانهایش به نظرم جالب بودند

پدرم میگفت صمد بهرنگی نویسنده ی خوبی بود که بچه ها را خیلی دوست داشت و چون انسان خیلی خوبی بود , انسانهای بد او را کشتند!

ماهی سیاه کوچولو را خواندم و بعد از آن تراژدی اولدوز را

در عالم کودکی دلم برای پسرک داستان "۲۴ ساعت در خواب و بیداری" میسوخت که نمیتوانست آن طور که دوست دارد زندگی کند و اینچنین سرشار از بغض و کینه بود!

کچل کفتر باز هم که دیگر گل سر سبد داستانها بود!

همین! داستانهای دیگرش را نخواندم. من در همین حد صمد بهرنگی را میشناسم ولی میدانم که نام و یادش لایق و قابل  احترام است. تصمیم گرفتم بار دیگر همراه ماهی سیاه کوچولو برای رسیدن به دریا خطرها را به جان بخرم و پا به پای اولدوز برای مخفی کردن عروسک سخنگو از زن بابا ی شیطان صفت تلاش کنم ; شاید همین امشب!!

 _________________________________________________________________

اینجا مقاله ای درباره ی صمد بهرنگی نوشته شده که خواندنش برای شما هم خالی از لطف نیست.

 

 

و این هم مختصری از زندگینامه ی وی :

" صمد بهرنگي، در تيرماه 1318، در محله ي «چرنداب» تبريز از پدر و مادري تبريزي به دنيا آمد. سيكل اول را در دبيرستان تربيت تبريز خواند و سپس ضمن تدريس درروستاهاي آذربايجان، ششم متوسطه رابه صورت متفرقه گذراند و از دانشكده ادبيات دانشگاه تبريز در رشته ی زبان انگليسي فارغ التحصيل شد.او با آن كه مدرك ليسانس داشت، باز هم چند سالي در كلاس هاي اول دبستان تدريس كرد و همزمان به گردآوري وبازنويسي داستان هاي عاميانه، ترجمه ی آثار مختلف خارجي و تأليف كتاب براي كودكان و تحقيق درمسايل تعليم و تربيت پرداخت.

عشق او به آموزش و تداوم فرهنگ يك ملت، او را بر آن داشت تا با فكري روشن و ايماني استوار، به روستاهاي آذربايجان برود و به كودكان درس بدهد، بياموزد و بياموزاند كه زندگي اين نيست و انسان بيش از اين كه هست نيز مي تواند باشد. صمد يك استثنا بود؛ روشنفكري كه فكر روشنش به عمل درآمد و به كار گرفته شد. او درباره ي خود و خانواده اش فقط اين چند جمله را نوشته است: «مثل قارچ زاده نشدم بي پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو كردم. ولي نه مثل قارچ زود از پادرآمدم. هر جا نَمي بود به خود كشيدم. كسي نشد مرا آبياري كند. نمو كردم مثل درخت سنجد، كج و معوج و قانع به آب كم و شدم معلم روستاهاي آذربايجان»

گاه آثارش را به نام هاي بهرنگ صاد و چنگيز مرآتي مي نوشت. آثاربهرنگي پس از مرگ وي توسط ناشران به چاپ رسيد. كتاب "ماهي سياه كوچولوي" او كه از برترين كتب در رده ي كودكان است از سوي شوراي كتاب كودك به عنوان بهترين كتاب سال شناخته شد و سال بعد آن 1969 (1348) برنده ي جايزه ي نمايشگاه بولون ايتاليا و همچنين برنده ي جايزه ي بي ينال براتيسلاواي چكسلواكي شد. تصاوير همين كتاب كه توسط فرشيد مثقالي تصويرگري شده بود نيز جوايز متعددي ازجشنواره هاي معتبر جهاني دريافت كرد .

صمد بهرنگي، هرگز ازدواج نكرد و در 17 شهريور 1348، در 29 سالگي، زماني كه برای شنا رود ارس رفته بود، غرق شد.نظریات متعدد و مختلفی دربارهٔ مرگ بهرنگی وجود دارد. از روزهای اول پس از مرگ او، در علل مرگ او هم در رسانه‌ها و هم به شکل شایعه بحث‌هایی وجود داشته‌است. یک نظریه این است که وی به دستور دولت پادشاه پهلوی کشته شده ‌است. نظریه ی دیگر این است که وی به علت بلد نبودن شنا در ارس غرق شده است.تعداد داستان هايي كه صمد بهرنگي براي كودكان نوشت، به استثناي تلخون كه مي توان گفت در حيطه ي ادبيات كودك و نوجوان نيست، جمعاً 13 اثر را شامل مي شود.


آثار صمد بهرنگي : مجموعه داستان هابی نام (1344( - الدوز و كلاغ ها ( 1345) - الدوز و عروسك سخن گو ( 1346) - پسرك لبو فروش ( 1346) - افسانه ی محبت (1346) - ماهي سياه كوچولو ( 1347) - كچل كفترباز ( 1348) - دانه ي برف (1348) - تلخون و چند قصه ي ديگر ( 1349، يك سال بعد از مرگ صمد منتشر شد)افسانه های آذربایجان - ترجمه (جلد اول 1344 ، جلد دوم 1347)